نقش و جایگاه مربیان پرورشی درتوسعه فرهنگی واجتماعی
یکی از نوآوری های انقلاب شکوهمند اسلامی و تلاش های پیگیر یاران برجسته امام راحل(ره) همچون شهیدان رجایی و باهنر؛ تشکیل و گسترش نهاد مقدس امور تربیتی درسطح مدارس کل کشور بود.
این نهاد تاثیرگذار همواره در جهت تقویت روحیه دینی و پرورش دانش آموزان بر محورتربیت و اخلاق اسلامی به ایفا نقش پرداخته و منشأ برکات فراوانی بوده است.
مراحل عمل تربیتی
پرورش کاری متفاوت ازتعلیم وتبلیغ است وجنبه پژوهش و تحقیق دارد ودرواقع می توان گفت که پرورش نتیجه وثمره تبلیغ و تعلیم می باشد
توضیح این که یک درکارتبلیغی، منافع یامضارچیزی ذکر می شودواین برای توده مردم اثرگذارتر از تعلیم است. ولی در مراکز علمی تبلیغ کارایی لازم ندارد. چنین مراکزی جای تعلیم بوده ودرحوزه علم قراردارد. در حوزه تعلیم که بالاتر از تبلیغ است؛ ادله و براهین موضوع و ریشه های شناختی آن تثبیت می شودیعنی مطلب با هدف رشد اندیشه به متعلم یاد داده می شود
درمرحله بالاتر از تعلیم،تحقیق وپژوهش قرارداردکه یک محقق درکتابخانه می نشیندوبا کتابهای عمیق علمی و علماء و اندیشمندان گذشته و حال أنس می گیردونظرات وآرامختلف را ارزیابی می کندودرنهایت دست آوردهای خودرابعنوان کتاب یامقاله به جامعه ارائه می نماید.بااین همه این منبع(کتاب یامقاله)برای جامعه فراگیران مفیدنبوده ولی برای اساتیدمربوطه مفید است.
پرورش، عامل احیای انگیزه در انسان
اما پرورش مستقیمابا انگیزه سروکارکاردارد، نه بااندیشه افراد. یعنی آنچه که دربخش اندیشه مطرح است، آن را به انگیزه تبدیل می کند تا به عمل برسد و یک نوجوان یا جوان رشد کند وارتقاءیابد، وتوانمندبابیاید. تربیت کاری است که درآن مربی با نوآموزان و دانش آموزان و یاسایرمخاطبان دارای تعامل می باشدتاآنها با انگیزه رشد پیدا کنند. بخش اندیشه، آن هنر را ندارد که انسان را بپروراند. اندیشه به انسان آگاهی می بخشد، وممکن است اوراعالم باربیاورد.ولی این امکان وجودداردکه انسان عالم بی عمل ازآب درآید. عالم بی عمل نمی تواندفراترازیک فردآگاه اثربخشی علمی داشته باشد. در حالی که جامعه نیازمند علم صائب و عمل صالح است. اگر کسی قدرت عملی راداشته باشد، ولی فاقد عمل صالح باشد؛چنین کسی نه به حال خود سودمندخواهدبود، نه به حال جامعه.
وقتی جامعه رشد می کند و به ثمر می رسد که انگیزه قوی داشته باشد. محورکارها انگیزه است و نه اندیشه. اندیشه مواد خام را به انگیزه می رساند، آن محور تصمیم گیری اگر بالغ و عاقل باشد؛ مصمم می شود و کاری را انجام می دهد. اندیشه به بخش جزم بر می گردد، انگیزه به بخش عزم. آنجا که سخن از اراده و محبت و نیت و خلوص و مانند آن است، آن را عقل عملی به عهده می گیرد. عهده دارش انگیزه است؛ آنجا که سخن از حس و تجربه و خیال و وهم و استدلال است، آن را اندیشه. جامعه به همان اندازه که به اندیشه و علم محتاج است، به انگیزه و تصمیم و اراده و عمل نیازمند است، بلکه بیشتر.
فرزندان کنونی که آینده سازان مملکت اند بیش از آن مقدار که به اندیشه محتاج اند، به انگیزه نیازمندند و مسئولان امور پرورشی عهده دار پرورش این انگیزه اند. یعنی عزم و اراده و نیت ومحبت اینها را سامان می دهند که اینها در چه مداری رشد بکنند، نسبت به چه امر مرید باشند، نسبت به چه امر مخلص باشند.
اگر کسی اراده اش سست و توخالی باشدوانگیزه قوی نداشته باشد؛ چنین کسی اهل تصمیم نیست. چون صمیم یعنی چیز درون پر. آن دوستی راکه در دوستی اش خللی نیست، می گویند: دوست صمیمی که محبت درون او را پر کرده است.اگر کسی درونش پر باشد، اهل تصمیم است. تصمیم در جامعه حرف اول را می زند؛ جامعه هم به وسیله انسانهائی که قبلاً تحت تربیت وپرورش گرفته اندودرحال حاضرمسئولیت انجام کارهارابدوش گرفته اند،اداره می شود.
کسانی که امروزدرمصدر کارقراردارند،چندصباحی پیش ازاین دانش آموزان مدارسی بودندکه درآن مدارس امورات پرورشی وتربیتی باتلاش وکوشش مسئولان محترم پرورشی انجام می گرفت. مسلمااگرآنها خوب تربیت می شدند،امروزمادیگرنبایدشاهدحضورکسانی درجامعه باشیم که گرفتار مفاسد اقتصادی بشوند، یا مشکلات زیر میزی و رومیزی و رشوه و عشوه و ازاینگونه آسیب ها و آفت ها گریبان آنان رابگیرد.اگرتبلیغ یک بخش کوچکی از تأثیر را به همراه دارد،واگرتعلیم اثرضعیفی درمخاطب دارد؛آنگاه اساس کار روی پرورش و تربیت است.
مطلب دیگر اینکه چیزی که انگیزه را زیاد می کند، دیدار نوآموز و دانش آموز بامربی است. سهروردی می گوید: اگر کسی مسئول تربیت باشد، وقتی در تربیت موفق است که کارش را با عمل شروع بکند. یعنی رفتار او، گفتار او، نوشتار او، قیام و قعود او، طرز امتحان کردن او، طرز ورودش در کلاس، خروجش از کلاس، نمره دادن او، سؤال کردن او،برخورداوباطبقات گوناگون نوآموزان مربیانه باشد، نه معلمانه. معلم ممکن است در امور تربیتی موفق نباشد؛ زیرا ممکن است مسائلی را به شاگرد یاد بدهد، اما توان آن را ندارد که شاگرد را بپروراند.بنابراین لازم وضروری است معلمان ومربیان گامی فراترازتعلیم برداشته وضمن ارائه مطالب درسی وآموزشی،درپرورش وتربیت متعلمان کوشاباشندواگرچنین باشدآنگاه می توان گفت که «آموزش پرورش»در رسیدن به اهداف خویش موفق بوده است.
ارتباط مربی باخانواده متربی حائزاهمیت فراوانی است فلسفه وجودی انجمن اولیا ومربیان، برای همین جهت است که بین مدرسه وخانه تعامل باشد. گزارش صحیح از مدرسه به منزل وگزارش جامع از منزل به مدرسه برسد. گاهی ممکن است کودکی در منزل پرورش صحیح داشته باشد، ولی در فضای مدرسه این چنین نباشدویاکودکی در مدرسه منظم باشد، در منزل آشوبگر باشد، یعنی دو شخصیتی باشد. ارتباط صمیمی بین دونهادخانه ومدرسه به ساخت شخصیت سالم درکودکان کمک شایانی خواهدکرد.
مطلب دیگر آنکه برای اینکه در فضای آموزش و پرورش، تربیت کامیاب تر و موثرتر باشد، بررسی متون درسی است. معنای پرورش دینی این نیست که ما در کنار درس های فیزیک، شیمی، ریاضی؛ یک امور تربیتی داشته باشیم در کلاس یا در یک کتاب جداگانه؛ یا در همان کتاب چند صفحه مسائل تربیتی داشته باشیم! این تقریبا سکولار فکر کردن وتعلیم را از تربیت جدا کردن است. وقتی تعلیم موثر است و تربیت سودمند است که این تعلیم صبغه تربیتی داشته باشد. یعنی فضای آموزشی وپرورشی ما ومحتوای متون درسی دررشته های مختلف رنگ وبوی دینی داشته باشد.
بااین همه مربی پرورشی نقش محوری رادربرنامه های تربیتی مدارس ومراکزآموزشی برعهده داردودخیل بودن عوامل دیگردرامرپرورش ازسنگینی مسئولیت وی ذره ای نمی کاهد. نتیجه اینکه مربی تربیتی ضمن برخورداری ازآخرین اطلاعات علمی درحیطه کاری خویش وباهمکاری سایرمعلمان ونهادخانواده می توانددرتربیت انسانهای ارزشمندودرمعماری یک جامعه سالم نقش محوری خودرا ایفانماید.
.: Weblog Themes By Pichak :.